پوریـا تابان مجری سابق تلویزیون کـه به گفته خودش بدون هیچ دلیلی از این حرفه کنار گذاشته شده هست از ناگفته های زندگی شخصی ایشان سخن مـی گوید، همسر پوریا پویا مجری پوریـا تابان بدون هیچ ی داستان زندگیش را به منظور شما تعریف مـیکند.

پوریـا تابان کـه با اجرای برنامـه دورخیز درون مـیان ورزشی ها بـه چهره ای آشنا تبدیل شد و با اجرای ورزش از نگاه دو بـه قله شـهرت رسید، حالا بـه جای آنکه یک شناخته شده بزرگ باشد، یک فراموش شده بزرگ است.

پوریـا تابان مجری تلوزیون

هرچند خبرهای خوشی از بازگشت او بـه تلویزیون بـه گوش مـی رسد اما غم سه ساله را حتما یک جایی خالی کرد، کوله بار پر از غصه را یک روزی حتما زمـین گذاشت. همسر پوریا پویا مجری پوریـا به منظور این کار، ورزش و تصویر را انتخاب کرده است!

گذشته ی تلخ پوریـا تابان

«من بچه طلاقم، بچه یک ازدواج نافرجام، بچه زوجی کـه با هم ازدواج د که تا من تنـها را روی دست دنیـا بگذارند اما من هیچ وقت خانواده ام را قضاوت نکردم. همسر پوریا پویا مجری هیچ وقت نگفتم چرا؟ از زباله ها، از منجلاب و از دستفروشی و خیـابان خوابی، راه خودم را پیدا کردم و هیچ وقت هم طلبکار نبودم.»

از همـین چند جمله معلوم هست تابان مـی خواهد ما و مخاطب را بـه یک اندازه غافلگیر کند:«در تهران بـه دنیـا آمدم و بعد از جدایی پدر و مادرم، با نامادری زندگی کردم. نامادری ام با اینکه وضع پدرم خوب بود، من و پسر خودش کـه حاصل ازدواج اولش بود را وادار مـی کرد دستفروشی کنیم. او ما را بـه جوراب فروشی وامـی داشت. شـهریور 72 درون 16 سالگی رفتم گرگان کـه با مادرم زندگی کنم، مادرم قبولم نکرد و حدود 9 ماه درون خانـه پدربزرگ و مادربزرگ پدری ام زندگی کردم. 9 ماه درون خانـه آنـها بودم که تا اینکه گفتند دیگر نمـی توانند تحملم کنند و در حالی کـه تازه 17 سالم شده بود، درون گرگان درون یک اتاق پنج متری با یک موکت و یک دست رختخواب قرضی، زندگی مستقلم را شروع کردم.»

زندگی خصوصی پوریـا تابان

کمـی عجیب هست که یک مجری تلویزیون خیلی راحت این خاطرات بد را بـه زبان بیـاورد:«این ها را نمـی گویم کـه به حالم ترحم کنید، این حرف ها را مـی کـه شاید فقط یک کودک کار، دو بچه طلاق، سه نوجوان تنـها بخوانند و به گوش شان برسد و بدانند بچه طلاق هم مـی تواند روزنامـه نگار شود، کودک کار هم مـی تواند مجری تلویزیون باشد. من از زباله ها بـه تلویزیون رسیدم. اززباله هایی کـه باید دور ریخته شود، مـی توانست بـه جای این پوریـا تابان کـه الان روبه روی شماست، یک جانی بیرون بیـاید، یک قاتل، یک قاچاقچی مواد مخدر، یک سارق مسلح، یک هروئینی کارتن خواب، اما من شدم پوریـا تابان، روزنامـه نگار، خبرنگار، گزارشگر، گوینده و مجری و همـه این ها را هم با یک مدرک دیپلم بـه دست آوردم. این ها را مـی گویم کـه دستفروش نوجوان گوشـه خیـابان، رویـاهای خود را رها نکند.»

سرطان تنـهایی پوریـا تابان

با این تفاسیر، پوریـا تابان با تمام سختی هایی کـه کشیده حتما از زندگی اش راضی باشد؟؛ «راضی ام اما سرطان تنـهایی دارم. سرطان تنـهایی از سرطان خون و سرطان هایی کـه شیمـی درمانی دارد، لاعلاج تر است، سخت هست که مـیان جمع باشی و تنـها، سخت هست که بین این همـه آدم تنـها بمانی، من تنـها هستم و این سرطان تنـهایی آخر من را مـی کشد. آمارانی کـه سرطان تنـهایی دارند، خیلی بالاست، این از آن مرگ های خاموش جامعه است. بـه قول شاعر، قتل یک شاعر افسرده بـه دست گل یخ!»

ماجرای طلاق پوریـا تابان از همسرش

به اینجا کـه مـی رسیم، ناچار بـه زندگی خصوصی پوریـا سرک مـی کشیم و مـی پرسیم چرا ازدواج نمـی کنی؟ تابان لبخندی مـی زند و مـی گوید:«به این نتیجه رسیده ام کـه باید ازدواج کنم اما گزینـه مناسب ندارم (خنده)، هم سن و سال های من یـا ازدواج کرده اند و زندگی خودشان را دارند و یـا آنـهایی کـه مثل خودم جدا شده اند، شرایط مورد نظر من را ندارند. من 8 سال با همسر سابقم زندگی کردم، زندگی خوبی هم داشتیم اما ظرف سه ساعت بـه این نتیجه رسیدیم کـه جدا شویم، چون من بچه مـی خواستم و همسر سابقم نمـی خواست.

از سال 89 دوباره مجرد زندگی مـی کنم و الان هم دوست دارم تشکیل خانواده بدهم و بچه داشته باشم ولی چون خدا گفته اگر چیزی از من مـی خواهی خوب بخواه، من همسری مـی خواهم کـه پولدار باشد، تحصیلکرده و زیبارو و با درک و فهم بالا، بـه هرحال خودم نـه بیمـه هستم و نـه استخدام جایی و لازم هست بای ازدواج کنم کـه بتواند آینده فرزندمان را بیمـه کند! اگری مایل بـه ازدواج است، من آماده ام!»؛ باش که تا بیـاید پوریـاجان!

ماجرای طلاق پوریـا تابان مجری تلویزیون از همسرش

: همسر پوریا پویا مجری




[ماجرای طلاق “پوریـا تابان” مجری تلویزیون از همسرش همسر پوریا پویا مجری]

نویسنده و منبع: namnak.com | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 03:00:00 +0000